استاد سعید هرمزی
در سال ۱۲۷۶خورشیدی در تهران، محله سنگلج (پارک شهر فعلی) دیده به جهان گشود. پدرش مرحوم میرزاحسین خان ثقه السلطنه از مدیران و صاحب منصبان دوران قاجار و مادرش شاهزاده ملوک خانم بود که از معلمین خصوصی پیانو، زبان فرانسه و انگلیسی را آموزش دیده بود و با این هنرها آشنا بود. فرزندان هم کم و بیش در کنار مادر هنرمند و هنردوست علاقه ای به این هنرها پیدا کرده بودند.
شنیدن صدای تار برادر، آنچنان تاثیری در دل برادر کوچکتر گذاشت که در خواست خرید تار و مشق در خدمت برادر را کرد.
پس از مدتی به خدمت استاد درویش خان که خود از بهترین شاگردان میرزاحسینقلی و صاحب ابداعات پیش درآمد یا رنگ ها در موسیقی ایرانی بود، رفت و با عشق و کار شبانه روزی موفق به آموختن ذخائر هنری استاد خویش، درویش شد و از استاد، تبرزین طلا را که درویش به بهترین شاگردان می داد گرفت. در سال ۱۳۵۰بنا به درخواست رادیو تلویزیون ملی ایران در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی به تعلیم نوازندگانی که خود از فارغ التحصیلان رشته موسیقی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بودند و اکنون از اساتید موسیقی هستند، مشغول شدند. از آن جمله: آقایان لطفی، طلایی، علیزاده، جنگوک و خانم توفیق.
استاد به درخواست همین موسسه تمام دستگاههای ایرانی را توسط مرحوم کمالیان، که خود سه تار می ساخت و مدتی هم شاگرد استاد بود، ضبط نمود که در آرشیو حفظ و اشاعه موجود است.
متاسفانه هیچ یک از شاگردان نتوانستند سبک استاد را یاد گرفته و بنوازند، اگرچه تا حدودی نواختن سه تار مرحوم کمالیان شباهتی به استاد داشت.
مرحوم استاد هرمزی تمام اندوخته هایی را که از استادش فراگرفته بود به خوبی می نواخت. انگشت راست محکم و چپ روان و سریع داشت که با قدرت و سرعت و نرمی روی سه تار حرکت می کردند.
از دوستداران مخلص ایشان مرحوم استاد شهریار، شاعر بزرگ زمانه بود که هر فرصتی در تهران پیدا میکرد به منزل استاد می رفت و از مجالست و شنیدن صدای ایشان لذت میبرد و شعری را هم در وصف استاد سرود.
سروده ای از استاد شهریار در وصف استاد سعید هرمزی :
ای جگر گوشه ! کیست دمسازت
با جگر حرف میزند سازت
تار و پودم در اهتزاز آورد
سیم ساز ترانه پردازت
نازنینا! نیازمند توام
عمر اگر بود میکشم نازت
حیف، نای فرشتگانم نیست
که کنم ساز دل هم آوازت
شور فرهاد و عشوه شیرین
زنده کردی به شور و شهنازت
چشم من در پی تو خواهد بود
در کجا بینم ای پسر! بازت
گاهی از لطف سرافرازم کن
شکر سرو قد سرافرازت
شهریار! این نه شعر حافظ بود
که بسر زد هوای شیرازت
استاد هرمزی سرانجام پس از یک عمر تلاش و کوشش در راه اعتلای موسیقی اصیل ایرانی، پس از طی یک دوره مریضی طولانی در ۹مهر ماه ۱۳۵۵در منزل کوچک شخصی خود در خیابان شاپور سابق دار فانی را وداع گفت و در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
روحش شاد.
@samakhorshid