درباره اتنوموزیکولوژی -دکتر محسن حجاریان

در سال ۱۹۷۴ درجه کارشناسی ارشد را در رشته حقوق کیفری از آمریکا گرفتم. پیش و پس از این زمان همیشه به جامعه‌شناسی و فلسفه و تاریخ علاقه وافری داشتم و از این جهت در همان سال برای ادامه تحصیل در رشته جامعه‌شناسی و مردم‌شناسی به دانشگاه ایالتی داکوتای جنوبی در شهر بروکینگز رفتم.حسن‌زاده: می‌دانم که دو رشته انسان‌شناسی و موسیقی‌شناسی را توأمان در مقطع دکترا فراگرفته‌اید، در قدم اول می‌خواهم از دوره‌های فراگیری و تحصیل‌تان بگویید.محسن حجاریان: در سال ۱۹۷۴ درجه کارشناسی ارشد را در رشته حقوق کیفری از آمریکا گرفتم. پیش و پس از این زمان همیشه به جامعه‌شناسی و فلسفه و تاریخ علاقه وافری داشتم و از این جهت در همان سال برای ادامه تحصیل در رشته جامعه‌شناسی و مردم‌شناسی به دانشگاه ایالتی داکوتای جنوبی در شهر بروکینگز رفتم. در این دپارتمان دو رشته جامعه‌شناسی و مردم‌شناسی در کنار یکدیگر تدریس می‌شدند. بعد از مدتی برای کارهای تحقیقاتی میدانی ـ که مربوط به درس مردم‌شناسی بود ـ همراه استاد راهنمایم خانم دکتر دایانا هس (Danna Hess) به «منطقه حفاظتی بومیان اصلی» (American Indian Reservation) رفتیم. بومیان اصلی کسانی هستند که ما به اشتباه آنان را «سرخ‌پوست» می‌نامیم. می‌دانید که سرخ‌پوست ترجمه و برداشت نادرستی از مفهوم ساکنین اولیه آمریکاست زیرا نه نژادی به نام سرخ‌پوست هست و نه این مفهوم بار علمی درستی دارد. این مقوله نادرست هم متعلق به مردم‌شناسی پیش از جنگ جهانی است و علت این نامگذاری شاید از آن باشد که شاید بعضی از این ساکنان بومی، صورت خود را با رنگ‌هایی قرمز می‌کرده‌اند و به این علت آنان را سرخ‌پوست می‌نامیدند. در «سرزمینِ حفاظتی بومیان» ـ که وسعت آن حدوداً صد کیلومتر در صد کیلومتر بود ـ تعدادی از بومیان قبیله «سو» (Sioux) زیر نظر اداره‌ای دولتی که آن را «بی. آی. ا» (Bureau of Indian Affairs) می‌گویند زندگی می‌کردند. قبیله «سو» در ایالات ایوا و نبراسکا و داکوتا که در پهنه «دشت بزرگ» قرار دارند، پراکنده است. زبان و فرهنگ آنان را «لاکوتا» می‌گویند و به این موضوع در جای خود خواهیم پرداخت. اما به مدت نزدیک به دو سال در داکوتای جنوبی به مطالعه پرداختم و بعد به پاریس رفتم و مدت یکسالی هم در پاریس، مقداری تاریخ و فرهنگ و زبان فرانسه را آموختم و بعد به ایران آمدم و سپس برای مدت بیش از یکسال و نیم به اسپانیا و مکزیک رفتم و از آن جا دوباره به آمریکا. در سال‌های بعد از ۱۹۸۴ ـ در آشنایی با چند تن از نوازندگان موسیقی ترک ـ مقداری موسیقی ترکی را از آنان آموختم و گاهی هم در کنسرت‌های آنان عود می‌زدم. چیزی نگذشت که وارد دپارتمان موسیقی‌شناسی قومی دانشگاه مریلند شدم و دوره‌های کارشناسی ارشد و دکترا را در آن جا به پایان رساندم.حسن‌زاده: آیا این بخش از مطالعات شما به صورت مقاله به چاپ رسیده است؟حجاریان: مختصری از حاصل تحقیقات میدانی امروز مراکش در «کتاب ماهور» (سال دقیق چاپ آن را به یاد ندارم) چاپ شد که محتوای آن راجع به «موشحات و نوبات اندلسی» بود. اما اصل تحقیقات را به انگلیسی می‌بایست به دپارتمان موسیقی‌شناسی قومی ارائه می‌دادم زیرا بخشی از اخذ مدرک کارشناسی ارشدم در گرو این گونه تحقیقات بود. البته بعداً در سال‌های ۱۹۹۹ به بعد هم که فصلنامه موسیقی‌شناسی ایرانی را در آمریکا تألیف می‌کردم ـ بخش‌هایی از موضوعات مربوط به موسیقی اندلسی را در آن جا منعکس کردم. حاصل بخشی از مطالعات میدانی موسیقی مصر هم بعداً در قالب مقاله‌ای فارسی با عنوان «جایگاه سه زن صفیه آیلا ـ قمرالملوک وزیری و ام کلثوم در موسیقی شرق» در یکی از شماره‌های موسیقی‌شناسی ایرانی در آمریکا و همچنین در کتاب سال شیدا در شماره‌های متأخر چاپ شد. در آن مقاله من به مقایسه‌ای تطبیقی بر پایه جامعه‌شناسی سیاسی در مورد سرنوشت مشابه این سه زن برجسته در هنر شرقی پرداخته‌ام.
حسن‌زاده: آقای حجاریان مقایسۀ این سه شخصیت زن برای شما از چه نظر اهمیت داشت؟ حضور زنان در موسیقی رسمی و تأثیر روند مدرنیزاسیون ایرانی در این زمینه؟حجاریان: می‌دانیم با گسترش مناسبات سرمایه‌داری جهانی در مصر و ایران و ترکیه در دوران ممالیک مصر و قاجاریه و اواخر روزگار عثمانیان، مناسبات فرهنگی هم زیر تأثیر چنان شرایطی چهره دیگری به خود گرفت. زندگی هنری این سه زن در اصل انعکاس شرایط گذار این فرهنگ‌ها است که مردم در این کشورها مطالبات آزادی‌خواهانه خود را تقاضا می‌کرده‌اند. حکومت ممالیک مصر از جانب ژنرال نجیب و عبدالناصر واژگون شد و در ترکیه هم کمال اتاترک قدرت را در دست گرفت و در ایران هم با انقلاب مشروطیت چهره ایران کم و بیش دگرگون شد. این سه زن متعلق به اقشار پایین جامعه خود بودند. هر سه در حوالی سال‌های ۱۹۰۵ متولد شده‌اند و هر سه هم آموزش‌های موسیقایی خود را با آموزش تلاوت قرآن شروع کردند. هر سه تای آنان در مبارزات میهنی مردم‌شان با هنر آوازخوانی نقش داشتند. وجه مشابه فعالیت‌های این سه زن بسیار زیاد است و از این گذشته حوادثی که در سه جامعه مصر و ترکیه و ایران اتفاق افتاد حوادثی بود که کم و بیش بی‌شباهت به یکدیگر نبودند. جایگاه اجتماعی این سه زن در این سه فرهنگ جایگاه والایی است و من هم از زاویه فرهنگ ‌شناسی و جامعه‌شناسی تاریخی این دوران، سرنوشت مشابه آنان را بررسی کرده‌ام.

بدون دیدگاه  

نظرات کاربران


اگر تصویر خوانا نیست اینجا کلیک کنید
همزمان با تأیید انتشار نظر من، به من اطلاع داده شود.
* نظر هایی كه حاوی توهین است، منتشر نمی شود.
* لطفا از نوشتن نظر های خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.