تاریخچه تصنیف مرغ سحر
پیش از انقلاب، با جایگزینی شعر دیگری به جای شعر محمدتقی بهار اجرایی دوصدایی با صدای عبدالوهاب شهیدی و پوران و تنظیم جواد معروفی منتشر شد که توفیق چندانی پیدا نکرد.
گروه کیوسک هم در سال ۱۳۸۹تنظیمی چندصدایی (پلی فونیک) از مرغ سحر را با صدای محسن نامجو اجرا کرد که ضربآهنگ (ریتم) ترانه در آن از شش هشتم سنگین به دو چهارم تغییر یافت و بمترین گام برای آن انتخاب شد (ماهور لا). این اجرا با اینکه از لحاظ سازبندی و به کارگیری فن چندصدایی با همه اجراهای پیشین متفاوت بود اما عرضه و بیان ترانه، همچنان در چارچوب سنتی باقی ماند. شاید بتوان گفت مدرنترین اجرای مرغ سحر را سالها پیش فرهاد مهراد عرضه کرد. فرهاد مهراد با همراهی تنها یک گیتار، بی آنکه بر ساختار اثر مرتضی نی داوود خدشهای وارد کند، این ترانه را با شیوه و بیانی کاملاً مدرن و متفاوت با تمام اجراهای این ترانه عرضه کرد.
محمدرضا شجریان در بسیاری از کنسرتهای خود مرغ سحر را اجرا کرده است که یکی از محبوبترین اجراهای این تصنیف تاریخی است. در کنسرت محمدرضا شجریان در سال ۱۳۶۹در آمریکا بود که گویی مرغ سحر به نام او ثبت شد و از آن پس اغلب ایرانیان، مرغ سحر را به نام او میشناسند. شجریان و نوازندگان همراهش این ترانه را در سنتیترین شکل و تقریباً بههمان نحوی اجرا کردند که بیش از شش دهه پیشتر در تالار گراند هتل تهران روی صحنه رفته بود. شجریان به خواست مردم این تصنیف را در اغلب کنسرتهای خود اجرا میکند. او تا کنون در کنسرتهای رسمی خود بند دوم این شعر را اجرا نکرده است.
محبوبیت این تصنیف تا به حدی است که خوانندگان موسیقی پاپ نیز آن را اجرا کردهاند، از جمله گوگوش در سال ۱۳۹۳در کنسرتش در ومبلی لندن ترانه مرغ سحر را با تنظیم بابک امینی در سبک پاپ بازخوانی کرد. گوگوش گفته بوده از کودکی آرزوی خواندن این ترانه را داشته است.
ماندگاری مرغ سحر را باید در مضمون اجتماعی-سیاسی آن جستجو کرد که در هر دورهای در ایران به گونهای مصداق پیدا میکند.
زمان سرودن تصنیف
مرغ سحر در تاریخ موسیقی ایران جایگاهی ویژه و والا دارد و از یادگارهای یکی از گلوگاههای مهم تاریخ ایران است، عصری که هنر و سیاست با هم گره خورده و ترانه اعتراضی متولد میشود. این تصنیف در کوران حوادث پس از سقوط سلسله قاجار و روی کار آمدن پهلوی سروده شده است. اسماعیل نواب صفا، ترانهسرا، نالهٔ مرغ سحر ملکالشعرا را مربوط به «حوادث دوران محمدعلیشاه و به توپ بستن مجلس شورای ملی و بلاتکلیفی مملکت در لحظاتی بسیار حساس» انگاشته است. وی با اشاره به روایتی از زبان موسی نی داود، میافزاید: «درغیر اینصورت، رضاشاه پس از شنیدن این شعر و آهنگ، مجریان آن را مورد محبت قرار نمیداد». هرچند رضاشاه به بازماندگان خودکامگی محمدعلیشاهی محبت داشت. وانگهی، از زبان یکی از دو برادر سازنده آهنگ مرغ سحر، میگوید: «…در واقع ترانهایست که استاد بهار برای مخالفت با رضاشاه سروده است» که این سخن با آن سخن متضاد است.
مرغ سحر متعلق به روزگاری است که روشنفکران ایرانی سرشار از ناامیدی بودند، روزگاری که ایران از دوران تیره آشفتگی میرفت تا به دوران به زعم آنان تیرهتر استبداد وارد و صداهای آزادیخواهانه در آن خفه شود. کامیار عابدی، پژوهشگر ادبیات معاصر معتقد است که مرغ سحر، ترانه شکست آرمانها و شعارهای انقلاب مشروطه و متأثر از شعارهای پیروان مرام اشتراکی در فضای برخاسته پس از انقلاب کمونیستی اکتبر ۱۹۱۷در روسیه است.
به هر حال دربارهٔ زمان سرودن این ترانه باید گفت که بهار در آن ایام به نثر و نظم سخنهایی دربارهٔ دوره مشروطهخواهی گفته و از سرودههای آزادیخواهانه خود یاد کرده است. البته در آنها هیچ اشارهای به ترانهٔ مرغ سحر دیده نمیشود. وانگهی، در سال ۱۳۰۶که این ترانه نخستین بار اجرا شد، نام سُرایندهاش را پنهان داشتند. کسانی هم سُرایش آن را به دورهٔ زندان یا پس از زندان و تبعید بهار منسوب کردهاند که بهکلی نادرست است و در آن هنگام، شاعر ـ اگر چه مغضوب دستگاه بود ـ هنوز نمایندگی مجلس را بر عهده داشت.
مرغ سحر با نقطه عطف مهمی در تحول فرهنگ معاصر ایرانی نیز همراه بود. در اولین اجرای عمومی این ترانه برای نخستین بار، قمرالملوک وزیری بیحجاب روی صحنه رفت و آواز خواند. با وجود آنکه نظمیه تهران برای کنسرت مجوز صادر کرده بود اما قمر را به محض خروج از گراند هتل، محل اجرای کنسرت، دستگیر و به کلانتری بردند و از او تعهد کتبی گرفتند که دیگر کنسرت ندهد و بیحجاب به جایی نرود.
ساختار تصنیف
تصنیف، لحنی انقلابی دارد و بیان آن، همچون اغلب اشعار بهار ساده و غنی است.
شعر مرغ سحر، گفتگویی میان شاعر و مرغی در قفس است. هر دو مأیوس و ناامید. شاعر از بلبل پربسته میخواهد از کنج قفس بیرون آید و نغمه بسراید اما مرغ محبوس بهجای نغمه آزادی، آه و ناله سر میدهد تا آنجا که شاعر که بیشازپیش ناامید شده و داغ دلش هم تازهتر، بهتنگ میآید و از او میخواهد که بس کند و شرح هجران، کوتاه.
شعر تصنیف مرغ سحر مانند بسیاری از تصنیفهای آن زمان دارای دو بند است. بند اول بیشتر شاعرانه است در حالیکه بند دوم دارای اشارات و مضمون صریح سیاسی و اجتماعی است. بند دوم به جز در اجراهای آوازی بسیار قدیمی در دوران جدید به صورت آواز یا دکلمه استفاده نشده است. ملکالشعرا در بند اول دربارهٔ تلخیهای اجتماعی با زبانی تمثیلی سخن میگوید و در واقع شنونده را برای شنیدن خبر نهایی آماده میکند و در بند دوم مجموعهای از اخبار و اطلاعات تلخ چون تمام شدن عمر حقیقت و عهد و وفا را به مخاطب منتقل میکند.
شعر و آهنگ، در مرغ سحر با دقتی هنرمندانه به هم پیوند خورده و دوشادوش یکدیگر حرکت میکنند. زبان کمابیش روشنفکرانه بهار به واسطه موسیقی روان نیداوود، حتی برای مردم عادی دلپذیر و دریافتنی شده است. مرتضی نیداوود در خصوص این هماهنگی طی مصاحبهای عنوان کرد که شاید بیش از ۲۰مرتبه بنده برای مرحوم ملک الشعرای بهار آهنگ را نواختم و این آهنگ را ایشان حفظ کرده که بتواند در قالب این آهنگ چه شعری بگوید.
متن شعر
شعر ملک الشعرای بهار که در تصنیف خوانده میشود، به این شرح است:
بند یکم
مرغ سحر ناله سرکن، داغ مرا تازه تر کن
ز آه شرربار این قفس را بَرشِکَنُ و زیر و زِبَر کن
بلبل پَر بسته ز کنج قفس درآ، نغمهٔ آزادی نوع بشر سُرا
وَز نفسی عرصهٔ این خاک توده ∗ را پرشرر کن
ظلم ظالم، جور صیاد آشیانم داده بر باد
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن∗
نوبهار است، گل به بار است، ابر چشمم، ژالهبار است
این قفس، چون دلم، تنگ و تار است
شعله فکن در قفس ای آه آتشین
دست طبیعت گل عمر مرا مچین
جانب عاشق نِگَهای تازه گل از این، بیشتر کن
مرغ بی دل شرح هجران مختصر، مختصر کن
بند دوم
عمر حقیقت به سر شد، عهد و وفا بی اثر شد
ناله عاشق، ناز معشوق، هر دو دروغ و بی ثمر شد
راستی و مهر و محبت فسانه شد
قول و شرافت همگی از میانه شد
از پی دزدی، وطن و دین بهانه شد
دیده تر کن!
جور مالک، ظلم ارباب، زارع از غم گشته بی تاب
ساغر اغنیا پر میناب، جام ما پر ز خون جگر شد
ای دل تنگ ناله سر کن، از مساوات صرف نظر کن
ساقی گلچهره بده آب آتشین، پردهٔ دلکش بزن ای یار دلنشین
ناله بر آر از قفس ای بلبل حزین
کز غم تو، سینه من، پر شرر شد، پر شرر شد
بدون دیدگاه
نظرات کاربران